عشق ونفرت

درد عشق-عاشقی-خیانت-دروغ-دل نوشته

حالا امدی؟...

حالا یادت امد که هستم..که تنهایم..پس کجا بودی؟..

شبی که صدای شکسته شدن قلبم گوش هایم را کر کرده بود..

همان شبی که رفتی و دل و جانت را سپردی به دیگری..

شبی ک هق هق گریه هایم بهانه ای شده بود تا تک تک

عکس هایت را ببوسم...

و تو چه خوش بودی با قهقه های بلندت...

شبی که اسمان ابری شد و دل من گرفت.. وتا صبح

گل های بالشم از اشک هایم گلستان شد..

شبی که دلم یک هو هوایت را کرده بود..

و تو به هوای دیگری سر بر زانوهایش تا صبح به خواب رفتی..

شبی که درد داشتم و دوای دردم دستان تو بود.. و نوازش

مهربانانه ات..

و تو چه سخاوتمندانه موهای دیگری را نوازش میکردی تا

ارامتر به خواب برود..

کجا بودی شبی که بغض داشتم..و در جمعی که همه با

صدای بلند میخندیدند..

و من فقط به این دلیل که خنده هایت را مدتی ندیده بودم..

بغض کردم..

شبی سردم شده بود و وجودم گرمای وجودت را بهانه میکرد..

ولی نبودی و من تا صبح از سرما به خود لرزیدم..

حالا که به تمام این شب ها عادت کردم و هر شبش

برایم شده یک خاطره تلخ......

در دفتر خاطراتم امدی...؟

امده ای که بگویی گذشته ها گذشته..و فردا را عشق است..

نه جانم راهی را که امده ای برگرد ...


برو....

مگر نمیبینی سنگ شده ام....همه وجودم سنگ شده است......



نظرات شما عزیزان:

girl
ساعت14:02---5 فروردين 1393
همه مطالبت عالین ولی این مطلب

دقیقا حرف دله من بود با خوندن این مطلب

گریه کردمو خالی شدم پستات عالین

معرکن

حرف ندارن

خیلی گلی عاشقتم اجی
پاسخ:این مطلبو خودم نوشتم اگه یه موضوع بدی برات در مورد اون موضوع چقدر سخته یا سلامتی مینویسم فقط کافیه یه موضوع بدی اخه نوشتنم خوبه تا حالا 5 تا رمان نوشتم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 1 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 16:29 ] [ bita038 ] [ ]