يك روز ميرسد...
يك ملافه ي سفيد پايان ميدهد...
به من...
به شيطنت هايم...
به بازيگوشي هايم...
به خنده هاي بلندم...
روزي كه همه با ديدن عكسم بغض ميكنند و ميگويند:
ديوانه،دلمان براي مسخره بازی هايت تنگ شده...
آنروز دیر نیست من خوابش را دیده ام
نظرات شما عزیزان: